تاريخچه شگفت انگيز و راز گونه اينترنت و پايه گذاران آن






با آغاز سال 1979 مطبوعات عمومي و تجاري هنوز The Source و MicroNET(که به تازگي به Compuserve Information Servic يا بطور مختصر CIS تغيير نام داده بود) را جدي نگرفته بودند. هر يک از اين سرويسها به عنوان سيستم محدود در نظر گرفته مي شدند که بازار کوچکي را پوشش مي دادند. در واقع مطبوعات تقريباً تمام پيشرفتهائي که در آن سال در حوزه ارتباط کامپيوتر بدست آمده و اهميت مشابهي نيز داشتند را بطور کامل ناديده گرفتند.
با اينحال نشرياتي نظير The Economist و Business Week تا حدودي به يک سرويس Videotex فرانسوي با نام Minitel که کار خود را در سال 1975تحت عنوان Telematique آغاز کرده بود، علاقمند شده بودند. شايد اين واقعيت که خبر مربوطه به سرويس مذکور ازدور دستها مي آمد تا حدودي در افزايش جذابيت آن تأثير داشت. اما به نظر مي رسد که رسانه ها انتظار دارند يک سيستم Videotex بتواند با يک جهش بزرگ براي ايالات متحده همراه باشد.

Videotex

عبارت Videotex براي تشريح هر سيستم ارتباطي دو طرفه که به کاربران امکان مي داد تا متن و همچنين گرافيکهاي بسيار ابتدائي را دريافت کرده و بر روي تلويزيون يا صفحه ترمينالهاي کامپيوتري نمايش دهند، بکار برده مي شد. Videotexبا برقراري ارتباط از طريق خطوط تلفن به کاربران امکان مي داد تا داده ها را ارسال و دريافت نمايند.
سيستمMinitel Videotex بعنوان يک جايگزين براي کتابچه هاي راهنماي تلفن چاپي ارائه شده بود. اين سرويس، دسترسي سريعتري را فراهم مي کرد و مي توانست فوراً بروزرساني گردد. دولت فرانسه در ابتدا ترمينالهائي با صفحه کليدها و نمايشگرهاي کوچک را بطور رايگان در اختيار عموم مردم قرار داد. افزايش استفاده از تلفن و آگهيهاي تبليغاتي (بعلاوه پولي که بخاطر عدم چاپ کتابچه هاي راهنماي تلفن صرفه جوئي مي شد) هزينه اين سرويس را تأمين نموده و به کشور فرانسه کمک مي کرد تا سيستم تلفن قديمي خود را بازسازي نمايد. Minitel با اضافه شدن سرويسهاي نظير اخبار وگزارشهاي ورزشي و همچنين امکانات خريد، Mail - e و تابلوهاي پيام، به سرعت رشد کرد.تأمين کنندگان مستقل اطلاعات تجاري و آگهيهاي تبليغاتي نيز بخشي از اين سرويس بودند.صحبتهائي در مورد بازيابي اين سيستم درد ايالت متحده نيز شنيده مي شد، خصوصاً از آنجائي که نصب آن بسيار ساده بوده (در واقع کافي بود ترمينال مربوطه را به خط تلفن وصل کنيد تا بتوانيد از اين سرويس استفاده نمائيد). بريتانيا نيز در توسعه سيستم Videotex خود که Prestel (مشتق شده از Prestel و Telephone) نام داشت، چندان از فرانسه عقب تر نبود. Prestel نيز همانندMinitel ارتباط کاربران را از طريق سيستم تلفن ملي برقرار مي کرد و بازيابي اطلاعات ساده با تنوعي از سرويسهاي دوطرفه بر روي آن گسترش يافته بود. با اينحال، ترمينالهاي اين سرويس توسط دولت ارائه نمي شدند. Prestel براي کار با دستگاهاي تلويزيون مجهز به يک ترمينال /ديکودر ويژه طراحي شده بود.همانند Minitel، کاربران اين سزويس نيز براي مدت ارتباط خود هزينه پرداخت مي کردند و دريافت بعضي از داده ها نيز هزينه اضافه اي داشت.
يک شيوه ساده تر يک طرفه با نام Teletext بطور موازي در طول دهه 1970 توسعه يافت. بجاي ارسال اطلاعات بر روي خطوط تلفن، Teletext داده ها را از طريق يک بخش بلااستفاده از پخش تلويزيوني (فاصله خالي عمودي مابين انتقال فريمهاي تصوير )، پخش مي کرد. سيستم Infocast راه اندازي شده توسط Von Meister و ساير سيستمهاي مشابه آن در واقع پسرعموهاي بسيار دور teletext به حساب مي آمدند.
با وجود آنکه سيستمهاي مبتني بر Teletext (Ceffax که در ابتدا با نام Teledata شناخته مي شد و Oracle در انگلستان) يک طرفه بوند، اما در حين حال اين مزيت را به همراه داشتند که تحت تأثير تعداد افرادي که از آنها استفاده مي کردند قرار نمي گرفتند. سيستمهاي Teletext در عين حال هزينه کمتري را بر کاربران تحميل مي کردند. محبوبيت و شهرت Prestel ،Minitel ،Ceefaxو Oracle به تدريج افزايش يافت. حتي در انگليستان حرفهائي از نصب ترمينالهاي سکه اي در کتاب فروشيهاي شنيده مي شد. ساير کشورها نيز سرمايه گذاري بر روي سيستمهايي مشابه را آغاز کردند. در برزيل، آلمان، کانادا، ژاپن و چند کشور ديگر، دولتها مستقيماً جريان توسعه اينگونه سيستمها را هدايت مي کردند. با اينحال، چنين گرايشي در ايالت متحده به چشم نمي خورد. اين موضوع تا حدود زيادي به اين واقعيت مربوط مي شد که سيستمهاي پخش تلويزيوني و تلفن در آمريکا به بنگاهاي عظيم اقتصادي تعلق داشتند، نه خود دولت، حتي باوجود آنکه قوانين و مقررات اقتصادي اين سيستمها توسط دولت تعيين مي گرديد، اما تمرکز بر رقابت باعث مي شد که تا نوآوري کند شده و همکاري بر روي مواردي نظير استانداردهاي فني نيز جذابيت چنداني نداشته باشد. به هر حال، خود مقررات دولتي نيز از همکاري انواع مختلف سرويسهاي ارتباطي با يکديگر جلوگيري مي کردند و از سوي ديگر، تجربه ناموفق تلويزيون تعاملي QUSB و شکست AT&T در تحويل Videophone ها (Picture phoneهاي مشهور ) باعث شده بود که انتظار ارائه هيچ ابتکار شگفت انگيزي از سوي قدرتهاي تجاري استقرار يافته وجود نداشته باشد.
با اين حال بعضي تجربيات ابتدائي در زمينه teletext در آمريکا جريان داشتند. دوسال پس از آغاز فعاليت FCC ، شبکه تلويزيوني CBS (و همچنين تعدادي از ايستگاه هاي تلويزيوني شحصي) آزمايشهائي را بر روي هر دو نوع سيستمهاي Minitel Ceefax/Oracle, انجام داد. بهترين نتيجه اي که AT&T توانست بدست آورد، "يک سيستم تلفن هوشند " براي جانشيني کتابچه هاي راهنماي تلفن بود. صحبتهائي نيز درباره تلويزيونهاي هوشمند وجود داشت که اخبار اطلاعات را بر روي صفحه تلويزيون ارائه نمود و احتمالاً سرويسهاي آموزشي و بانک اطلاعاتي را فراهم مي کردند.
اين تجربيات و ايده ها با نتايج بسيار اندکي همراه بودند و در واقع چيزي بيش از تثبيت امکان پخش Boradcast)) متن بدست نيامده. تلويزيون کابلي مبتني بر سيستمهاي ترکيبيHybrid)) نيز در وضعيت بهتري قرار نداشت.
در اين شرايط، پيشگاماني نظيرBill von Meister ,Jeff Wilkins بودند که با يک بازار بالقوه براي سرويسهاي اطلاعاتي عمومي را شناسائي نموده و به سراغ آن مي رفتند.

آغاز مشکلات درThe Source

بر اساس آگهي تبليغاتي منتشر شده در پائيز 1979، The source به سرعت پيشرفت مي کرد. آگهيهاي بزرگ چاپي با گرافيکهاي سبک Peter Max به برنامه هاي زمانبندي خطوط هوائي، راهنماي رستورانها براي شهرهاي بزرگ، يک سرويس مشابه mailgram با نام Datapost، يک کتابخانه از2000 برنامه و سايرعرضه هاي جذاب اشاره مي کردند. در واقع اين خود نمائيهاي هنري تا حدودي ضروري به نظر مي رسيدند، زيرا متن ساده بر روي نمايشگرهاي سبز رنگ کامپيوتري نمي توانست جذابيت چنداني را به همراه داشته باشد.
در دنياي واقعي، برنامه هاي زمانبندي خطوط هوائي تا يک سال بعد به اين سرويس راه پيدا نکردند و راهنماي رستورانها نيز تنها به D.C و نيويورک محدود مي شدند. Datapost ماه ها با عملياتي شدن خود فاصله داشت. تنها بحش کوچکي از کتابخانه برنامه هاي وعده داده شده، قابل دسترسي بودند.
بدتر اينکه، The source ,(DBC) Digital Broadcasting Crop با بيش از 5ميليون دلار بدهي مواجه بودند که هيچيک از آنها توانائي باز پرداخت آن را نداشتند. تقريباً در اواخر تابستان، Taub به اين نتيجه رسيد که von Meister پول شرکت را به طور صحيح اداره نکرده است. او در آن زمان گفته بود " von Meister طوري پول خرج کرده است که انگار مي خواهد جنرال موتور را بسازد ". از آنجائي که Tuab و برادرش 5/42 درصد از سهام The source,DBC را در اختيار داشتند، در ماه اکتبرVon Meister را اخراج کردند. او مبلغ توهين آميزي معادل يک پني براي هر سهم از 314000 سهم شرکت که به اکتبرVon Meister تعلق داشت را به او پرداخت و در عين حال وعده داد که اين پرداخت را در طول سه سال به يک دلاري براي هر سهم برساند، البته به شرط آنکه The sourceبه وضعيت سود دهي برسد. احتمالاً Von Meister اين چک 3140 دلاري را پذيرفت، اما آن را بعنوان پايان ماجرا در نظر گرفت. در عين حال Infocast کاروليناي شمالي مبلغ 9/2 ميليون دلار به DBCوام داده بود، از دولت فدرال خواست تا وامي که تضمين کرده بود را باز پرداخت نمائيد. تعدادي از 300طلبکار ديگر نيز براي دريافت پولهاي خود پافشاري مي کردند. اين درحالي بود که Taub ادعا مي کرد The source تنها 1000 دلار در حساب بانکي خود دارد.
Taub پس از اخراج Von Meister يک شرکت جديد با نام STC ((Source Telecomputing Corporation راه اندازي نمودن و تلاش کرد تا آن را از چشم طلبکاراني که TCA,DBC را به ستوه آورده بودند، دور نگهداريد. او همچنين بعنوان يک حرکت در جهت کاهش هزينه ها، 45نفر از 70کارمند شرکت را اخراج نمود.
کارکنان سابق براي مدت چند ماه به شدت با شرکت مقابله کرد، حقوق پرداخت نشده خود را درخواست نمود و ادعا مي کردند که بدون هيچ دليلي اخراج شده اند. در رويدادي که شايد اولينرسوائي حريم خصوصي در حوزه Online باشد، تعدادي از اين افراد ادعا مي کردند که مديران The source مي توانند به فايلهاي خصوصي اعضاي سرويس بطور Online دسترسي داشته باشند. شرکت به سرعت امکان انجام چنين کاري را تکذيب کرد اما پرسش همچنان بدون پاسخ باقي ماند. با اين حال يکي از کارکنان يه اين نکته اشاره کرده بود که "گاهي اوقات ما اطلاعاتي را بر روي نمايشگرهاي خود مشاهده مي کرديم که قرار بود به آنها دسترسي داشته باشيم، " البته او بعداً اضافه کرده بود که" الکترونها مي توانند چنين مشکلاتي را بوجود آورند".
Von Meister يک سمت مشاوره در Telnet(که اکنون به GTE Telnet تبديل شده بود) را پذيرفت و پيش از ترک The source اعلام کرد که در حال مذاکره با GTE درباره خريدDBC (و همچنين The source) توسط اين شرکت مخابراتي بوده است. به نظر مي رسد که اين يک ادعاي بي اساس از سوي Von Meister بوده است.
گذشته از ساير موارد، The sourceدردهاي شديدي را در مسير رشد خود تحمل مي کرد. در حالي که تعدادي از اعضاي آن درباره سرويسهاي وعده داده شده اي که تحقق پيدا نکرده بودند شکايت داشتند، تعداد بسياربيشتري از کاربران درباره مشکلاتشان با خود سرويس شکايت مي کردند. مشکلات زيادي در رابطه با Log-on در طول ساعتهاي اوج مصرف درتا ابتداي شب وجود داشت.
بعلاوه تنها 18تا100 مصرف کننده مي توانستبطور همزمان از سرويس استفاده کنند و بسياري از آنها مجبور بودند تا 10ثانيه براي پاسخ يک فرمان منتظر بمانند. اين وضعيت نه تنها باعث ناراحتي کاربران شده بود، بلکه دقايق قابل محاسبه براي صدور صورتحساب را نيز محدود مي کرد. Taub با وعده افزايش ظرفيت (به اندازه کافي براي سرويس دهي به 2000 کاربر بطور همزمان پاسخ دهي سرويس به 5ثاينه يا کمتر) به اين انتقاد هاپاسخ داد و مذاکراتي را د ر زمينه حمل ترافيک کاربران سرويس با Tymnetآغاز نمود. اما حداقل يک سال تا تحقق اين پيشرفتها فاصله وجودداشت. Taub در عين حال تصديق نمودکه سرويسهاي تبليغ شده توسط The source در آغاز کار آن بسيار بيشتر از چيزي بوده است که مي توانست فراهم نمايد.
کاربران به Log-on بر روي اين سرويس ادامه دادند، تا حدودي به اين دليل که The source تنها چيزي بود که مي شناختند و عده ديگري نيز نمي خواستند دسترسي Online را تنها به اين دليل که "بي نقص" نبود از دست بدهند. گروه ديگري از کاربران نيز The source را امتحان نموده وبا CompuServe خداحافظي کردند. با اينحال، بسياري از اين کاربران مجدداً CompuServe را رها کرده و به The source برگشتند زيرا اولين تجربه Onlineخود را با آن داشتند (وبه اين بدان معني بود که درباره ساير سرويسها بر اساس استاندارد هائي که بر روي The source شناخته بودند، قضاوت مي کردند).
بر اساس استانداردهاي The source، در واقع CompuServeبيشتر به يک سرزمين نا شناخته شباهت داشت. حتي عرضه هاي برتر Compu Serve نيز نمي توانستند براي آن دسته از کاربراني که را بعنوان The source "خانه" Online خود مي شناختند، جذاب باشد. براي مثال، تابلوهاي اعلانات ترتيبي و ابتدائي The source فاقد جنبه هاي پيشرفته اي نظير رشته هاي مباحث (Topic Thread) بودند، اما اين وظعيت براي افرادي که اولين تجربه Onlineخود را با The source کسب کرده بودند، اما کاملاً عادي بنظر مي رسيد. ويژگيهاي اضافي و مجموعه ناآشناي فرامين و منوهائي که بر روي Compu Serve ارائه مي شدند، تا حدودي گيج کننده به نظر مي رسيدند و براي تعدادي از کاربران ناخوشايند بودند.

وفاداري کاربران و رشد

در وراي تمام اين موارد، جامعه قرار داشت. مردم مي توانستند از طريق اين تابلوها ي اعلانات خشک و ابتدائي يکديگر را بشناسد و همچنين از Mail – e براي حفظ ارتباط و تماس با بستگان و دوستان خود درسراسر کشور (که خودشان آنها را براي ثبت نام در The source متقاعد کرده بودند) استفاده نمايند.در آن زمان هيچ نوع ارتباط Mail – e بر روي ساير سرويسها وجود نداشت.
بعلاوه، The sourceاز يک ويژگيهائي سود مي برد که Compu Serve نيز ويژگيهائي داشت که درThe source به چشم نمي خورد. علاوه بر عناصر منحصر بفردي نظير ستونهاي Jack Anderson و راهنماي محدود رستورانها، کاربراني نيز خود منتشر مي کردند. تنها در صورتي امکان دسترسي به اين موارد وجود داشت که شما يکي از اعضاي The sourceبوديد.تعدادي از اين افراد، مبالغي را بريا مقدار زماين که کاربران جهت مشاهده و يا بارگذاري اينگونه فايلها صرف مي کردند، دريافت مي نمودند.بازيها نيز توسط کاربران وفادار توسعه يافتند. درعين حال، مجله Sourceworld نيز وجود داشت که احساس ارتباط را تقويت مي کرد. دفترچه هاي راهنما ئي که براي تمام اعضاي The source فرستاده مي شدند نيز نقش مشابهي را ايفا مي کردند. تمام اين موارد درکنار ساختارهاي آشناي منو و فرامين و همچنين سايروژگيها، يک جامعه واقعي را تشکيل داده بود؛ جامه اي که اگر شماThe source را ترک مي کرديد آن را از دست مي داديد. يکي از اعضاي دراين زمينه گفته بود:" The source از نظر فني بر The source برتري دارد، اما هيچيک از هياجانها و تحولات آن را ندارند".
اين حس اجتماعي، نقش زيادي در حفظ اعضاي The source داشت. بعلاوه، کاربران به دنبال چيزي بودند که The source براي مدتي آن را با قدرت کافي بعنوان وضعيت واقعي سرويس در روزهاي اوليه خود قرار داشت و بسياري از اعضاي The source آن را بعنوان فرآيند ي که هنوز در مرحله توسعه است، در نظر مي گرفتند.
بحثهاي فراواني درباره تعداد واقعي اعضاي The source در طول ماه هاي پر طنش سال 1979 وجود دارد. هنگامي که Von Meister اين شرکت را ترک کرد، فردي در داخل به روزنامه ها گفته بود که تعداد اعضاي اين سرويس در آغاز سال 1980 به بيش از 1000 نفر خواهد رسيد. بنابراين مي توان نتيجه گرفت که تعداد اعضاي سرويس مذکور در طول سال 1979 "چند صد" نفر بوده است.
اما چند ماه بعد در ژانويه سال 1980، وال استريت ژورنال گزارش کرد که اين سرويس Online داراي بيش از 3000عضو پرداخت کننده هزينه مي باشد و هر هفته با 500عضو جديد قرار داد امضاء مي کند. همچنين ادعا مي شد که درآمد ماهيانه اين شرکت به 100000دلار رسيده است. اين موارد تا حدودي مبالغه آميز و يا بي اساس به نظر مي رسند و احتمالاً تلاشي بودند براي اطمينان بخشيدن به اعضاي جديد احتمالي The source که يک ماهيت در حال رشد و زيست پذير به حساب مي آيد.
از سوي ديگر، تعداد اعضا در CompuServeبه 3000نفر نزديک مي شد. مشتريان هنوز 9دلار براي عقد قرار داد و مبلغ 5دلار در ساعت را براي استفاده از آن در 35 شهر بزرگ( يا 7دلار در ساعت براي 225 شهر ديگر آمريکا) پرداخت مي کردند. هيچيک از مشکلاتي که مديران The source با آن در گير بودند در اينجا بچشم نمي خورد زيرا CompuServe يک ماهيت استقرار يافته با پشتوانه مالي مناسب بود که به کار خود ادامه مي داد. مشکلاتي در پشت صحنه تجربه مي کرد در همان سطح باقي مي ماندند و توسعه محصولات، خدمات و فرآيند بازيابي بطور روان ادامه داشت. در نتيجه، CompuServe رشد سريعتري را دنبال مي کرد.
کاربران مودمي که کار خود را با آغاز کرده بودند درست به اندازه کاربران به CLS وفادار بودند. مديريت درعين حال اهميت شخصيت بخشيدن به اين سرويس با يک مجله را درک نموده و انتشار Online Today را در سال 1981 آغاز کردند آنطور که در يکي از اسناد اين شرکت آمده است: " برقراري ارتباط با اعضا در يک فرمت آشناي مجله، باعث تعديل محيط هنوز ناآشناي خواهد گرديد."
در مورد هريک از اين سرويسها ، پديد "اکتشاف" يک عامل بسيار مهم به حساب مي آمد. اعضا احساس مي کردند که "چيزي" منحصر به فردي را کشف کرده اند، آن را پذيرفته اند و در مورد آن تخصص پيدا کرده اند. براي اعضاي The source ، اين سرويس تمام چيزي بود که شبکه سازي کامپيوتري به آن مربوط مي شد. براي اعضاي CompuServe نيز اين سرويس يک گزينه منحصر به فرد به حساب مي آمد. هيچ رقيبي براي چالش با اين سرويسها تلاش نکرد. در واقع اگر رقيبي در اين حوزه بوجود مي آمد، مسير فوق العاده دشواري را در پيش رو داشت.

گروه هاي خبري Usenet

درسال 1979 يعني همان زماني که Compuserve وTheSource در حال بلند شدن از زمين بودند، يک سيستم ارتباط کامپيوتري کاملاً مستقل پديدار شد. اين سرويس که با نام Usend شناخته مي شد، يک سيستم بحث گفتگوي غير متمرکز بود که همانند يک تابلو ي اعلاني بود که ميليونها کاربر به آن دسترسي داشتند زيرا تمام مضمون آن بر روي سيستمها ي کامپيوتري متعددي در سراسر جهان توزيع مي گردد. هر سيستم، يک ميزبان براي اين تابلوي اعلانات است و هر يک از آنها چندين با در روز اطلاعات بروز رساني شده را ارسال و دريافت مي نمايد.
Usendکه تحت عنوان Newsgroups براي کاربران آشنا تر است، به سيستمهاي بحث دنباله دار"Threaded " مجهز مي باشد واين بدان معني است که تمام پاسخهاي داده شده به يک پيام به همان پيام متصل مي گرديده و مي توانند بطور ترتيبي خوانده شوند. همچنين امکان پاسخ دهي به هريک از اين پاسخها بطور جداگانه و يا کلي نيز وجود دارد. مديريت اين سيستم پيام رشته اي (نرم افزارNewsreader) نيز مرتب سازي عناوين بحثهاي مهم و بحثهاي فرعي آنها را اداره مي کند.
Usendکار خود را بعنوان يک سيستم تابلوي اعلانات با دو Node آغاز نمود که دانشگاه Duke را به دانشگاه کاروليناي شمالي متصل مي کرد. Usendدر ابتدا از طريق FidoNet وساير سيستمها ي BBS ميکروکامپيوتري گسترش يافت. مؤسسات ديگري نيز به اين مجموعه اضافه شدند و در نهايت گسترش آن ازطريق DARPANET ,TCP/HP به اينترنت رسيد. تاسال 1984، تعداد ميزبانهاي Usend تا حدود زيادي يک تالار گفتگو براي بحث درباره مسائل کامپيوتري بود. به تدريج، لزوم تعيين حوزه هاي بحث اختصاصي کاملاً ضرورت پيدا کرد تا مباحث مربوط به اتومبيلها ي کلاسيک در بين رشته هاي مربوط به اينترنت ناپديد نشوند. Usendدر نهايت به مجموعه اي از 9 گروه خبري تبديل شده که هريک از آنها مباحث فرعي بسيار را ( در حد نياز) در بر مي گرفتند.اين 9 گروه خبري عبارتند از :
-comp: مباحث مربوط به کامپيوتر و Computing
-Humantities :ادبيات، فلسفه، هنر هاي زيبا و ساير موارد مربوطه
- Misc : بحثهاي گوناگون
-News : مباحث مربوط به Usend
-Rec تفريح و سرگرمي
- Sic : مباحث مربوط به علوم.
-Soc : جامه شناسي، اجتماع و موارد مربوط
- Talk : مباحث مربوط به موارد جدال آميز
-Alt : تمام موارد
در طول سالها، Usenet يک فرهنگ خاص و مجموعه هي از رسوم و عاداتها را توسعه داد که اکثر شرکت کنندگان با دقت فراوان به آنها وفادار بودند. درعين حال، يک انجمن مهم براي ايده هاي جديد در رابطه با اينترنت نيز در ميان ساير مباحث اين سرويس وجود داشته است که در واقع وب جهان گستر ( World Wide Web ) براي اولين بار در آن معرفي شد.
يک جنبه جالب توجه Usenet اين است که پستهاي آن بايگاني شده اند، پروژه اي که در سال 1995 توسط Deja News آغاز گرديد و سپس Coogle در سال 2000 با Coogle Groups آن را بر عهده گرفت . بعضي از مباحث اين بايگاني ها به سال 1981 بر مي گرند.

تابلوها ي اعلانات ميکروکامپيوتري

Usenet سيستمي نبود که شما بتوانيد مثل Compuserve و TheSource بر روي آن Log-on نمائيد. اين سرويس به DARPANET شبيه بود و سيستم ميزبانهاي خودش را داشت. بعبارت ديگر، تا زمانيکه شما به يکي از ميزبانها ي اين سيستم دسترسي نداشتيد، نمي توانستيد وارد آن شويد.
اما تابلوهاي اعلاناتي نيز وجود داشتند که هر فردي با يک ميکروکامپيوتر (يا يک Mainframe يا ميني کامپيوتر) به آنها دسترسي پيدا کنيد . اکثر آنها به هيچ نوع شبکه اي متصل نبودند. بلکه بطور جداگانه ارتباط کاربران کامپيوترشخصي را با ساير کاربران کامپيوتري بر قرار نموده و نوعي شبکه non-Real-time را فراهم مي کردند.
اين تابلوي اعلانات که عموماً تحت عنوان يک BBS ويا صرفاً "Board" شناخته مي شد، يک کامپيوتر شخصي مجهز به مودم نرم افزار ويژه بود که به ان امکان مي داد تماسها ئي را از ساير کامپيوتر ها پذيرفته، با آنها ارتباط برقرار کرده و وظايفي نظير تعيين اعتبار تماس گيرندگان (از طريقID و کلمه عبور کاربر).، انتقال فايلها، اداره mail و مديريت تابلوها ي پيام را انجام دهند. تعدادي اندکي از BBS ها مبتني بر ميني کامپيوترها و حتي Mainframeها بودند. اما اکثريت قريب به اتفاق آنها بر روي ميکروکامپيوتر ها ميزباني مي شدند و تقريباً همه آنها رايگان بودند.
امروزBBS ها بسيارکمياب هستند، اما زماني بعنوان يک بخش حياتي از دنياي Online در نظر گرفته مي شدند که تعداد بيشماري از کاربران را در سراسر جهان به خود اختصاص داده بودند، احتمالاً BBS اولين تجربه Online ده ها هزار (اگر نگوئيم صدها هزار ) نفر از صاحبانت کامپيوتر هاي شخصي به حساب مي آيد. کاربران اين سيستم در مجموع از کاربران Compuserve، TheSource و ساير سرويسهاي Online براي چند سال بيشتر بودند.
BBS هاي رايگان، بستر آزمايش و عرصه يادگيري ايده آلي براي کاربران تازه ذکار مودم به حساب مي آمدند ( باور کنيد يا نه، برقراري ازتباط Dialup با يک BSS براي بسياري از مردم آسانتر از تلاش براي برقراري ارتباط کامپيوتري يک دوست از طريق مودم و حط تلفن بود). در نتيجه، آنها يک عنصر مهم در تکامل دنياي به حساب مي آمدند. آنها به بسياري از افرادي که با ايده پرداخت هزينه براي زمان مخالف بودند، ايده اي براي خريد مودم دادند. به لطف دسترسي رايگان به ها، استفاده از مودمها و نرم افزار هاي مخابراتي نيز آسانتر گرديدو هزينه ها با افزايش تقاضا کاهش يافت. نتيجه کلي، حرکت سريع به سمت سرويسهاي و نهايتاً اينترنت بود.
در ابتدا، BSSها چيزي بيش از سيستمهاي نامتعارفي که توسط مجموعه از هکرهاي نخبه و تجربه گران اداره مي شدند، نبودند. اما آنها در طول 5سال تا سطح يک عنصر مهم و پذيرفته شده در دنيايOnline شخصي و تجاري تکامل يافتند. موفقيت آنها تا حدود زيادي به اين واقعيت مربوط مي شد که ، BSSهاي اوليه به ندرت هزينه اي را براي دسترسي خود دريافت مي کردند. اکثر آنها توسط يک سرويس عمومي اداره مي شدند و به منظور بر آورده ساختن کنجکاوي ، علايق شخصي وحرفه اي و همچنين خود خواهي اپراتورهاي خود راه اندازي شده بودند. اين تابلوها، تابلوهاي پيام عمومي ساده تا سيستمهاي پيشرفته اي که بارگذاريهاي نرم افزاري، تابلوهاي اعلانات چند بحثي (Multitopic,e Mail) و حتي بازيهاي ارائه مي کردند، در بر مي گرفتند.
BSSهائي که بسته هاي نرم افزاري خاصي ( نظير FIDO و GTE Power Comm ) را اجرا مي کردند، مبنائي را براي شبکه هاي ملي تشکيل دادند که پيامها از را از يک (يک گروه از ها در يک ناحيه معين) و از طريق يک زنجيره از کامپيوترهائي که بر روي کمترين فاصله ممکن ( ودر زمانهائي که نرخها در پائين ترين سطح قرار داشتند) تماس بر قرار مي کردند به ديگري "رله" مي کردند. احتمالاً بسياري از آنها از سيستمي استفاده مي کردند که نمونه توسعه يافته توسط Bernard ryder و Bill von Meister براي TDX Systems بي شباهت نبود.پيامها از يک کامپيوتر ديگر رله مي شدند (بطور خودکار)، تا زمانيکه به مقصد خود مي رسند. ممکن بود کاربران مجبور مي باشند براي سرويس رله پيام مبلغ اندکي را بپردازند، اما توانائي برقراري ارتباط با فردي در آن سوي جهان از طريق کامپيوتر واقعاً هيجان انگيز بود، خود رايگان باشد يا نه. اين سيستمهاي رله با نامهائي نظير Relay Mail ،Ecomail ،Net Mail و يا امثالهم شناخته مي شدند. آنها بسيار سريع و کار آمد بودند. گرچه دريافت پاسخ پيامي که به اروپا فرستاده شده بود معمولاً دو روزطول مي کشيد.
سيستمهاي رله متداولترين (و معمولاً رايگان) که تابلوهاي پيام موضوعي و روزنامه ها را اداره مي کردند، آنها را بر روي، BSSهاي سراسر کشور تکرار مي نمودند. همچنينBSS هاي معادل Listserv نيز وجود داشتند. سابقه اين شبکه باعث گرديد تا انطبا ق با Usenet توسط دنياي BSS آسان شده و در نتيجه ارتباط با اينترنت نوپا نيز افزايش يابد.
اولين تابلوي اعلانات در سال 1978 توسط Ward Christensen و Randy Secuss راه اندازي شد. Christense ( که بعداً پروتکل پيشگام Xmodem را براي انتقال فايل توسعه داد) و Seuss اين تابلوي اعلانات راه اندازي گردند تا به کامپيوترهاي خود امکان برقراري ارتباط داده باشند و اين تلاش تا حدودي يک تجربه بود. آنها با نام (Computerized Bulletin Board System) CBBS را براي اين سيستم انتخاب کردند. Christense در سال 1979 امکان دسترسي عمومي به اين تابلو ي اعلانات را فراهم نمود. مدت زيادي طول نکشيد تا ايده مذکور در سراسر جامعه کامپيوترهاي شخصي گسترش پيدا کند.
درابتدا اکثر تابلوهاي اعلانات به مواردي نظير اشتراک گذاشتن برنامه ها و اطلاعات براي انواع معيني از کامپيوترها اختصاص يافته بودند. براي مثال اگر شما يک TRS-80 داشتيد، با يک تابلوي اعلانات TRS-80 تماس مي گرفتيد که بر روي يک کامپيوتر TRS-80 ميزباني مي شد. درآنها شما مي توانستيد کمکهائي را در مورد مشکلات کامپيوتر خود دريافت کرده و آخرين خبرهاي مربوط به نرم افزارها و تجهيزات جانبي جديد را بخوانيد. اما خيلي زود تابلوهاي اعلاناتي با موضوعات خاص راه اندازي شدند. تابلوهاي اعلاناتي براي علاقمندان به هواپيماي راديو کنترل بوجود آمدند. گروهي از اين تابلوهاي اعلانات نيز به مسافرت، شهرک ها، هک، و تقريباً هر چيزي که امروزه مي توانيد بر روي وب پيدا کنيد، اختصاص دهيد.
تا اواسط دهه 1980 ميلادي، توليد کنندگان سخت افزارها و نرم افزارهاي کامپيوتري کار راه اندازي BSSهاي پشتيباني مشتريان خود آغاز کرده بودند. اين سيستمها با همان هدفي فعاليت مي کردند که امروزه سايتهاي وب پشتيباني مشتريان دنبال مي نمايند. تابلوهاي اعلانات، بار گذاريها و فايلها اطلاعاتي همگي با هزينه يک تماس تلفني راه دور دردسترس قرار نداشتند. در اواخر دهه 1980، مراکزي که هيچ ارتباطي با موضوع کامپيوتر نداشتند (شامل مجلاتي نظير Popular Mechaincs و يک مجله اختصاصي اسکيت بورد با نام BSS( Thrasher هائي را براي تکميل و يا جايگزين نمودن حضور خود بر روي سرويسهاي Online ديگري نظير Compuserve و يا AOL راه اندازي کرده بودند.
گذشته از رايگان بودن، تفاوت مهم ميان BBS ها و سرويسهاي Online در اين بود که شما بايد مستقيماً با تابلوهاي اعلانات تماس مي گرفتيد. اين وضعيت غالباً ارتباط سريعتري را در مقايسه با يک PSN فراهم مي کرد اما شما در عين حال بايد هر گونه هزينه تلفن راه دور که به اين ارتباط مربوط مي شد را نيز مي پرداختيد. در نهايت، BBSها به حدي محبوبيت پيدا کردند که نتنها نشرياتي نظير Boardwatch به آنها اختصاص پيدا کردند، اما Telnet در شخصيت جديد خود از SprintNet دسترسي به شبکه هاي خود را با يک هزينه ثابت ماهيانه در اختيار تماس گيرندگان قرار مي داد. با استفاده از اين سرويس، يک کاربر مي توانست در مناطق معيني از طريق يک شماره تلفن محلي (براي کاربر ) با تابلوي اعلانات تماس بگيرد. دنياي BBS ها در تمام طول دهه 1980 ميلادي به سرعت رشد نموده و براي مجلات و حداقل يک گردهمائي ساليانه براي هواداران BBS ها و Sysops(اپراتورهاي سيستم) الهام بخش بود.
سپس از سال 1985، تابلوهاي اعلانات تجاري بعنوان يک جانشين براي سرويسها يOnline توسعه يافتند. کاربران با قيمتهاي پائينتر و توجه هاي خاص اين سيستمها تطميع مي شدند. يک IBM/PC BBS نظيرExec PC مي توانست کاربران را با عرضه يک مجموعه عالي از نرم افزار ها و فايلهاي داده و همچنين امکان دسترسي به ساير علاقمندان PC، با يک هزينه ثابت ماهيانه به سمت خود بکشد (کاربران هنوز هزينه تماس راه دور خود را پرداخت مي کردند). گپ زني بلا درنگ نيز محبوبيت پيدا کرد. در نهايت، بعضي از بزرگترين و موفق ترين Boardها دسترسي PSN را براي کاربران خود راه اندازي کردند و به نسخه هاي مينياتوري از Compuserve و The source تبديل شدند. بعضي از آنها توانستند تا 256کاربر را بطور همزمان اداره کنند.
از سوي ديگر، بعضي از اين تابلوهاي اعلانات از سرويسهاي Online تجاري در مورد عرضه دسترسي به جنبه هاي مختلف اينترنت نظيرUsend تقليد کردند. با اينحال، BBSها با تمام تلاش خود نمي توانستند با فريبندگي سرويسهاي مهم Online که ده ها يا صدها هزار کاربر، عرضه هاي برتر و نهايتاً قيمت گذاري ثابتي داشتند رقابت نمايند. در عين حال، وب وارد ميدان گرديد و دنياي Online در حال تبدل شدن به يک نهاد عمومي بود. سيستمهاي تابلوي اعلانات کامپيوتري به سمت افول پيش مي رفتند.برقرار تمس Online از طريق ISP ها آنقدر ارزان و آسان شد که با ها انطباق پيدا کرد، البته به استثناءخود مجموعه هائي که به ISP تبديل شدند.
درسال 1980، دنياي Online سريعترين رشد خود را پشت سردگذاشت. DARPANET به سطح 200ميزبان مي رسيد و از اقيانوس اطلس و آرام عبور کرده بود. اين شبکه در سال 1975 به سازمان DCA (Defense Agency Communications ) واگذار شده بود Usenet درحال رشد بود و بصورت يک فرهنگ متمايز توسعه پيدا مي کرد. BBC ها يک محل ملاقات مهم را براي مشتاقان کامپيوترهاي شخصي تأمين کرده بودند. تا به تبادل اطلاعات، نرم افزار وايده هاي خود بپردازند. آنها همچنين بعنوان بسترهاي آزمايشي براي تکنيکهاي شبکه سازي و سخت افزارهاي ارتباطي عمل مي کردند. COMPUsERVER و The source هويتهاي خودشان را پيدا کردند و تمام اين موارد باعث تقويت بازار کامپيوتر ها، مودمها و نرم افزار هاي ارتباطي مي گرديد.

Packet Switching+32 براي کاربران PC

درسال 1985، Telenet/Sprint Net محصولي با نام Pc Pursuit را عرضه کرد. با اين محصول، هر کاربربا يک کامپيوتر مجهز به مودم مي توانست با يک شماره Telent محلي ارتباط برقرار نموده و از سيستم براي شماره گيري تابلوي اعلانات در هر جائي از ايالات متحده استفاده مي کند، بدون آنکه متحمل تفاوت هزينه هاي تماس راه دور شود. هزينه ماهيانه اين سرويس براي 30ساعت استفاده در معادل 30دلار بود. براي ساعتهاي اضافي استفاده، هزينه اي معادل 7تا 14 دلار يافت مي شود.
شرکت سود و زيادي را در اين تجارت بدست آورد، اما بخاطر آنکه به کاربران اجازه نمي داد تا سرعت 2400بيت بر ثانيه و بالاتر از آن به سرويس دسترسي پيدا کنند، باعث عصبانيت بسياري از آنها شده بود.
منبع:ماهنامه کامپيوتري بزرگراه رايانه شماره 119